باسمه تعالی
عنوان: معاویه
موضوع: احیای تبعیض های نژادی و رقابتهای قبیلهای
استاد رفیع
نامه محرمانه معاویه به زیاد بن امیه
معاویه بن ابی سفیان در نام? محرمانه بسیار سیاسیای که به زیاد بن ابیه مینویسد میگوید: میدانی چطور باید حکومت را اجرا کرد؟ چند چیز در اجرای حکومت لازم است:[1]
- 1- دربارة عرب پرسیدهای که ما چگونه به عرب توجه کنیم، یک رئیس، یک حاکم چگونه به عرب توجه کند؟ مثلاً چه کسی را احترام کند، چه کسی را احترام نکند، من الان حاکم هستم یک عده پیش من میآیند، من چه کنم، چه وفت احترام کنم و چه وقت احترام نکنم؟
معاویه نوشت: قبیله سفین را به ظاهر اکرام میکنی! ولی در پنهان آنها را خوار میکنی! (اللهاکبر وقتی رئیس حکومت با این دیدگاه وارد صحنه حکومت دین بشود چقدر تعزیب میکند، من بروم پیش فرماندار؛ چون حزب او نیستم او مرا احترام نکند یا در ظاهر احترام کند ولی در باطن میدانم من از اینجا بروم صد تا فحش می دهد.) قبیله «ربیه بن نزار» سرانشان را احترام کن، ولی عوامشان را تحویل نگیر، چون عوامشان زر خرید سرانشان هستند، هر چه سرانشان بگویند عوامشان راضی میشوند پس سران و بزرگانشان را احتمام کن.
قبیله « نصر» را به جان یکدیگر بینداز، چون اینها آدمهای مغروری هستند، اگر اینها را به جان یکدیگر بیندازی به راحتی حکومت میکنی بدون هیچ دغدغهای حکومت میکنی، جوانانشان را علیه پدرانشان، برادرها را نسبت به هم در دو صف کن که خانههای اینها پر از جنگ و جدال حزبی بشود، در این صورت به راحتی حکومت میکنی، همان شیوهای که عبدبن خطاب رفتار کرد.
اما نسبت به فارسها و عجمها، اولاً به جوانانشان زن ندهید اما با دختران جوانشان ازدواج کنید (همین کار که در مناطق سنینشین ما دارند انجام می دهند) هر وقت جنگ شد عجم ها را پیشاپیش بفرستید اینها برای جنگ کردن بقول معروف خر می شوند جلو میافتند، عرب ها را پشت سر نگهدار.
این نامه طولانی در بردارنده نکاتی است که بسیاری از آنها در دنیای امروز نیز علیه مسلمانان اجرا میشود.
معاویه و گروهی از اشراف:
گروهی از اشراف نزد معاویه رفتند، معاویه به هر کدام از انها صد هزار درهم داد. شخصی بود بنام حتات؛ ایشان یک عمر آزاد زندگی کرد و از بزرگان قبیله بنی تیم بود. وقتی به ایشان رسید هفتاد هزار درهم داد، سیهزار درهم کمتر داد. به ایشان برخورد بلند شد، گفت: معاویه! مگر حسب و نسب من برایت روشن نیست؟ مگر اینها از من بهترند؟ مگر اینها از من سالمترند؟ مگر اینها بیشتر خلافت کردند؟ چرا به اینها صد هزار درهم دادی و به من هفتاد هزار درهم؟ چرا مرا خوار میکنی؟
معاویه در یک کلمه گفت: زیاده میخواهید، باید یک چیزی بدهید! آنها زیاده خواهی کردند، من یک چیز از آنها گرفتم، شما هم باید یک چیز اضافه بدهی تا من زیاده بدهم. ایشان دینشان را دادند تو هم دینت را به من بده، من بیشتر به تو میدهم. گفت: من در خدمت شما هستم. گفت: نه! شما عثمان را به نیکی قبول داری، از عثمان دست بردار، حرفهای عثمان را کنار بگذار مثل اینها باش. هم علی را رها کردند هم عمر، عثمان و ابوبکر را رها کردند فقط دینشان شده معاویه! تو هم دینت معاویه بشود، من صد هزار درهم میدهم، بلافاصله حتات برای رسیدن به این فزونطلبی و زیادهخواهی و به خاطر این تعصب قومیت و تعصب قبیلهای گفت: والله دین من از این به بعد دین معاویه شد. قسم خورد، من دینم را به تو فروختم، بعد معاویه گفت: سی هزار درهم دیگر به او بدهید.[2]
و این چنین زیاده خواهی بیدینی میآورد و انحصار طلبی تمام ارزشها و کمالات را از انسان میگیرد.[3]
[1] البته این نامه در جواب نامهای است که زیاد ابن امیه به معاویه نوشته بود و سئوالاتی در زمینة اجرای حکومت از معاویه کرده بود.
[2] الکامل فی التاریخ، ج3، ص468
[3] . حماسه عاشوراء، ص173 و 175.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک های درباره دلالت الفاظ و وضع
بررسی اشکالات وارده به کتاب سلیم بن قیس هلالی
بررسی روایات پیرامون نوروز(2)
بررسی روایات پیرامون نوروز(1)
تاریخچه نوروز
جعل حدیث و اهداف آن
شبهه بدون درب بودن خانه های مدینه در صدر اسلام
مفهوم انتظار در لغت، عرف و شرع
فضاسازی معاویه در شام علیه امام علی(علیه السلام)(2)
فضاسازی معاویه در شام علیه امام علی(علیه السلام)(1)
اشک ریختن در فرهنگ شیعه چه جایگاهی دارد؟(2)
اشک ریختن در فرهنگ شیعه چه جایگاهی دارد؟(1)
معاویه و فرقههای زمان خود(2)
معاویه و فرقههای زمان خود(1)
[همه عناوین(29)]