سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسی خرد که اسیر دست هوسی امیر است . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 89 دی 10 , ساعت 1:59 عصر

باسمه تعالی

عنوان: مهدویّت

موضوع: مفهوم انتظار در لغت، عرف و شرع

مجتبی یوسفی

بخش اول : بررسی معنای لغوی و ساختار صرفی

واژه انتظار از ریشه (نظر) می باشد که در باب افتعال به کار برده شده است. از مترادف های معنایی آن تانّی و ترقّب قابل اشاره اند که به ترتیب به معنای (تامل کردن) و (چشم داشتن) هستند.[1]

آن چه باعث تمایز این واژه از مترادف های آن می شود ، وجود خاصیت (مطاوعه) در معنای آن است که به طور کلی از خصوصیات باب افتعال به شمار می رود؛ (مطاوعه) به معنای تأثیر پذیری است و بدین خاطر معنای واژه انتظار برابر با (چشم به راه شدن) خواهد بود.[2] از مطلب مذکور به این نتیجه می رسیم که (انتظار) حالت و وصفی است که بر شخص متأثر ازیک سلسله امور مترتب  می شود وبین وی وآنچه منتظر آن است رابطه تأثیر و تأثّر برقرار است.

بخش دوم : نگاه عرف به ( انتظار)

همواره ادبیات تأثیر به سزائی در برداشت های عرف دارد همان گونه که عکس این رابطه نیز درست است، بنابر این بررسی ادبیات ن حوزه های مختلف آن می تواند اطلاعات خوبی پیرامون برداشت عرف از (انتظار) به دست دهد.

الف) ادبیات غنائی[3]

غالباً در اشعار این حوزه ادبی واژه (انتظار ) و مفهوم آن معنایی آزار دهنده دارد که شاعر همواره از آن گریزان است ، به عنوان نمونه اشعار زیر را مد نظر قرار می دهیم:

آزرده بار انتظارم

مشناس چو بار انتظار باری  (عمادی شهریاری)

سرم از خدای خواهم که به پایش اندر افتد

که در آب مرده بهتر که در انتظار آبی (سعدی)

اگرچه آفت عمر انتظار است

چو سر با وصل دارد سهل کار است(امثال و حکم دهخدا)

در مصر انتظار چو یوسف بمانده ام

بسیار جهد کردم و کنعان نیافتم (خاقانی)

 این معنا از انتظار در بردارنده بی تحرکی ، افول و عدم نشاط است که آفت عمر محسوب می گردد؛ البته نمی توان وجود عنصر امید را انکار کرد هر چند کم سو باشد

ب) ادبیات پایداری و ادبیات عرفانی

مفهوم انتظار در این دو حوزه خصوصاً ادبیات عرفانی ، مفهومی والا و ممدوح  به شمار می رود و شخص منتظر انسانی کامل محسوب می گردد.علت را می توان در موضوع این حوزه جستجو کرد که به عنوان مثال در ادبیات عرفانی موضوع غالباً مذمت دنیا ،عشق به خداوند و تمنّای وصال اوست که خود به خود باعث ارزش یافتن مفهوم انتظار می گردد.[4]

 

حاصل این که عرف و ادبیات در تأثیر و تأثر نسبت به یکدیگر ، دو برداشت از مفهوم انتظار ارائه می دهند:

  • 1) انتظاری که عدم تحرک و اقول شاخصه آن است و تنها نکته مثبت آن وجود امید در آن است.
  • 2) انتظاری که ممدوح است و بیان گر حالتی روحی در انسان کامل است و یک ارزش والا محسوب می گردد؛ تحرک و تلاش در جهت وصال به مطلوب ، نشاط و امید در آن موج می زند.

البته نقش شریعت در شکل گیری و تقویت معنای اخیر نباید نادیده گرفته شود، چرا که ادبیات و عرف شدیداً تحت تأثیر دین قرار گرفته اند.

بخش سوم: انتظار و متون دینی

در قرآن مجید 7 آیه در بردارنده واژه انتظار هستند[5] که گویا همگی ناظر به معنای لغوی آن هستند.

روایات وارده در بحث انتظار به دو دسته تقسیم می شوند:[6]

1)انتظار عام:

چشم داشتن به لطف و رحمت خداوندی، فکر کردن به رشد و تعالی و حرکت به سمت وضعیّت بهتر و در یک کلام ( انتظار گشایش در امور از طرف خداوند تعالی) .

تقریباً تمامی روایاتی که (انتظار فرج) را برترین کارها و نوعی عبادت معرفی می کنند ، اشاره به این معنا از انتظار دارند:

  • - امام صادق(علیه السلام): ( و برترین اعمال، چشم داشت گشایش در امور از جانب خداوند است)[7]
  • - (...برترین اعمال شخص، چشم داشت گشایش از جانب خداوند عزّوجلّ است)[8]

این معنا از انتظار باعث تلاش و تکاپو و امید به آینده است و نقطه مقابل یأس و نا امیدی و خمودی است و از این رو است که روایات این انتظار را برترین اعمال و نقطه مقابل آن یعنی ناامیدی از رحمت خدا را از بزرگترین گناهان معرفی کرده اند.

•2)    انتظار خاص

این معنا از انتظار علاوه بر در برگرفتن انتظار عام ، مولفه های دیگری نیز دارد که عبارتند از : گسترش این روحیه در حد اجتماع ، تعمیق خواسته ها و پا فراتر گذاشتن از منافع شخصی و مادی ، تکیه بر مفاهیم عدالت و سعادت همگانی.

علاوه بر این ، روایات مربوط به این قسم از انتظار ، برای شخصی که متصف به صفت و حالت انتظار است ، شرایط و روحیات دیگری را نیز ذکر می کنند که لازمه این معنا از انتظار است. بنابراین انتظار در روایات ، انتظار خاص است که ملزوماتی دارد و معصوم(علیه السلام) به چنین شخصی منتظِر می گوید. اکنون نگاهی به دو روایت خواهیم انداخت تا این روحیات بیشتر مشخص گردند:

روایت اول:

 امام سجاد(علیه السلام) : « همانا کسانی که در زمان غیبت او هستند و معترف به امامت اویند و منتظران ظهورش می باشند ، برترین مردم تمام دوره ها هستند زیرا خداوند تعالی به آن ها از عقل و فهم و شناخت به مقداری عطا فرموده که زمان غیبت در نزد آن ها همچون زمان [ظهور و حضور و] مشاهده اوست، و خداوند آنان را در آن زمان به منزله جهاد کنندگان با شمشیر در نزد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)  قرار داده است.»[9]

حضرت سجاد(علیه السلام) در این روایت منتظران حضرت قائم(علیه السلام)  را برترین مردم تمام زمان ها می دانند زیرا به خاطر فهم، عقل و شناخت بالای خود به گونه ای رفتار وعمل می کنند گویا در زمانی هستند که معصوم را مشاهده می کنند و او آنها را راهنمائی می کند. به عبارت دیگر حضرت(علیه السلام)  منتظر را شخصی با بصیرت و عالم به شرایط و مقتضیات زمان خود معرفی می کنند که با فهم و درک خود ، رفتار مناسب را بروز می دهد.

روایت دوم:

امام صادق(علیه السلام): «خوشا به حال پیروان قائم ما، کسانی که منتظران ظهور و پایان غیبت اویند و در زمان ظهورش فرمان بردار او هستند؛ آنان دوستان خداوند اند که نه ترسی به دل راه می دهند و نه اندوهگین می شوند.»[10]

حضرت(علیه السلام) در توصیف منتظران امام عصر(ارواحنا له الفداء) عبارت (آنان دوستان خداوند اند ...) را آورده اند که این عبارت از آیات قرآن مجید است. این عبارت در 14 آیه شریفه تکرار شده است که تمامی این آیات پیرامون توصیف مومنان و بیان روحیات و اعمال آنهاست که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1) تبعیّت از هدایت خداوند[11]     2)تقوای خداوند[12]    3)روحیه اصلاح گری[13]  

4)استقامت در راه عقیده[14]      5)ایمان به خدا و روز جزاء و اعمال صالح[15]

6)انفاق اموال در شب و روز[16]    و...

حاصل این که روایات نگاه خاصی به انتظار دارند وآن را حالتی می دانند که به عنوان محرک نسبت به روحیات فوق الذکر عمل می کند؛ بنابراین در لسان معصوم (علیه السلام) که همان نگاه دین است ،شخصی منتظِر به حساب می آید که دارای روحیه امید سازنده، فعّال و پرتحرک، اصلاح گر، با بصیرت و عالم به زمان خویش است.

 

منابع :

  • 1) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، تهران: دارالکتب اسلامی، 1362 ه.ش
  • 2) صادق احسان بخش، آثار الصادقین، تهران: روابط عمومی ستاد برگزاری نماز جمعه گیلان، چاپ چهارم، 1371 ه.ش
  • 3) احمد سیّاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران: انتشارات کتاب فروشی اسلام
  • 4) سعید خوری الشرتونی، أقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، قم: انتشارات اسوه، چاپ اول، 1374 ه.ش

 


 

[1] اقرب الموارد، ذیل واژه های مذکور- فرهنگ بزرگ جامع نوین

[2] فرهنگ بزرگ جامع نوین

[3] گونه ای از ادبیات مه موضوع آن بیان احساسات درونی و شخصی است در قالب معانی عمیق و باریک

[4] مطالعه آثار ادبیات عرفانی همچون آثار  سنایی(قرن 6) ، سید احمد هاتف اصفهانی(قرن 12 )، مثنوی معنوی و... به دریافت این مطلب کمک می کند.

[5] البته غالباً به صورت فعل  یا اسم فاعل

[6] در تفسبم بندی مذکور از مقاله ( ابراهیم شفیعی سروستانی ، انتظار فرج و امید به آینده در آموزه های اسلامی) استفاده شده است.

[7](و أفضل الاعمال انتظار الفرج من الله) بحارالانوار، جلد 75، ص208

[8](...أفضل اعمال المرء انتظار فرج الله عزّوجلّ) همان، جلد 10، ص 99

[9](ان اهل زمان غیبته (علیه السلام) القائلون بامامته المنتظرون لظهوره أفضل أهل کل زمان، لأن الله تعالی ذکره أعطاهم من العقول و الافهام و المعرفه ما صارت به الغیبه عندهم بمنزله المشاهده و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزله المجاهدین بین یدی رسول الله(صلی الله علیه وآله) بالسیف)  سفینه البحار،جلد2،ص 596- آثار الصادقین ،جلد 23،ص 311

[10] (طوبی لشیعه قائمنا ، المنتظرین لظهور غیبته و المطیعین له فی ظهوره، أولئک أولیاء الله الذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون) یوم الخلاص، ص245- آثار الصادقین، جلد 23،ص314

[11] سوره مبارکه بقره، 38

[12] سوره مبارکه اعراف،35

[13] همان

[14] سوره مبارکه احقاف،13

[15] سوره مبارکه مائده،69

[16] سوره مبارکه بقره،274

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ