سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شگفت است از رشگ بران که غافلند از تندرستى مردمان . [نهج البلاغه]
 
جمعه 89 دی 10 , ساعت 11:51 صبح

 

باسمه تعالی

عنوان: شبهات مربوط به عاشورا

موضوع: اشک ریختن در فرهنگ شیعه چه جایگاهی دارد؟

محمد حسین انتصاری

از سئوالاتی که دشمنان شیعه ( وهابیت) می­پرسند و ایراد می­گیرند این است، چرا در سوگ اولیای الهی عزاداری می­کنید؟ چرا در سوگ آنها می­گرییم و مراسم برپا می­کنیم؟ چرا سینه می­زنیم و مرثیه می­خوانیم؟ چرا در مورد گذشتگان تجدید خاطره می­کنیم.

وهابیان این اعمال را بدعت می­دانند و می­گویند: هیچ دلیل و مدرکی برای آنها وجود ندارد و جزء سنت به حساب نمی­آیند. باید ترک شود[1].

با مراجعه به عقل سلیم پی می­بریم که برپایی مراسم عزاداری اولیای الهی خصوصاً سیدالشهدا موافق با عقل است، زیرا احیاء و تکریم آنان در حقیقت تکریم شخصیت عظیم و شعارهای آنان است و هر امتی که بزرگان خود را تکریم نکند محکوم به شکست و نابودی است.

ــ ارتباط عاطفی امت با اولیای الهی:

یکی از راههای اساسی و مهم در توجیه مسائل عقیدتی و سیاسی و اجتماعی مردم، راه تحریک عاطفه در وجود انسان است. انسان از این سو بیشتر تأثیر پذیر است تا جنبه عقلی و جوانب دیگر، به بیان دیگر: این روش مؤثرتر از دیگر جوانب است.

حال با توجه به قضیه شهادت اولیای الهی خصوصاً امام حسین ( ع)، توجه دادن و تذکر دادن مردم به آن واقعه سبب تحریک احساس­های مردم خواهد شد و از این طریق می­توانیم آن بزرگواران را الگو معرفی کرده، شعارها و دستورات­شان را که همان دستورات خداوند است به مردم برسانیم. بدین دلیل است که امام زین­العابدین ( ع) بعد از واقعه عاشورا تا بیست سال برای شهدای کربلا، خصوصاً پدرشان حضرت سید­الشهدا گریه می­کردند.

ــ بهره­برداری از جو معنوی مجالس:

از آنجا که روح ملکوتی ائمه اطهار و اولیاء الهی به این مجالس نظر دارند لذا انسان و حتی اطفال نیز با شرکت در این مجالس می­توانند از فیوضات آن بهره­مند شوند. چرا که روح لطیف اطفال مانند نیروی مغناطیس اوراد و اذکار را جذب می­کند و آن پاکی و صفا را به خود می­گیرند. و این آثاری که طفل در این زمان اخذ می­نماید تا آخر عمر در او ثابت می­ماند و جزء غرایز و صفات فطری او می­گردد.

ــ اصلاح و ارشاد جامعه:

گر­چه مردم در جلساتی که به نام سید­الشهداء (ع) برپا می­شود به عشق حضرت شرکت می­کنند ولی در ضمن با گوش دادن و فراگیری معارف اسلامی و مسائل دینی خود، اعم از اعتقادات و احکام و اخلاقیات، به فیض عظمای دیگر نائل شده و از این طریق به کمال و سعادت خواهند رسید، همان هدفی که امام حسین (ع) به خاطر آن به شهادت رسیدند.

عزاداری از مظاهر حب و بغض

حب و بغض 2 امر متناقض که بر خاطر انسان عارض شده و از آن دو به « میل و بی­میلی نفس به چیزی» تعبیر می­شود.

از ادله عقلی و نقلی استفاده می­شود که محبت برخی افراد بر انسان واجب است:

1-    خداوند: زیرا خداوند متعال در رأس کسانی است که محبت او اصالتاً به جهت دارا بودن همه صفات کمال و جمال، و اینکه همه موجودات به او وابسته­اند؛ واجب است.

2-    رسول خدا ( ص): از جمله کسانی که به خاطر خدا باید دوست بداریم پیامبر گرامی اسلامی است، زیرا او واسطه فیض تشریع و تکوین است.

3-    آل بیت پیامبر: در قرآن و روایات اسلامی بر مؤدت و محبت اهل بیت پیامبر (ص) تأکید فراوان شده است، و این شها بدان جهت نیست که آنان ذریه پیامبر (ص) و از نسل اویند، بلکه از آن جهت است که آنان دارای فضایل و کمالات، و به عبارت دیگر جامع همه صفات کمال و جمالند و به تعبیر دقیق­تر، مظهر صفات جمال و جلال الهی­اند.

پس در حقیقت اظهار عشق و ارادت قلبی و محبت به اهل بیت، محبت و اظهار ارادت به خداوند متعال است و از آنجا که محبت نیرویی است که انسان را به سوی محبوب سوق می­دهد، پس از جنبه تربیتی محبت به خوبان، انسان را به خوبی­ها سوق می­دهد. 

 روانشناسی عزاداری

بیشترین و مهم­ترین تأثیری که مراسم عزاداری بر شرکت کنندگان دارد تأثیرات روانی است، و بیشتر شرکت کنندگان نیز در پی همین نوع تأثیرات هستند. لذا برخی می­گویند: عزاداری و ازدیاد این مراسم در طول سال و به مناسبت­های مختلف باعث می­شود که جامعه از شادی­ها دور باشد و بیشتر احساس غمگینی کند و در نتیجه باعث افزایش افسردگی در جامعه شود، اینک به بررسی این سئوال می­پردازیم[2].

مراتب گریه:

گریه دارای یک ظاهر است و یک باطن ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است، یعنی باید تأثیرات روانی از طریق محرک­های بیرونی یا درونی مثل تفکر شکل گیرد، سپس این تأثیرات وارد چرخة فیزیولوژی مغز و اعصاب شود، در این هنگام بخش خاصی از مغز فعال شده و غدد اشکی چشم را فرمان فعالیت می­دهد، و در نهایت قطرات اشک جریان پیدا می­کند که ما آن را گریه می­نامیم.

باطن گریه همان تأثرات درونی است. نگاه روانشناختی و داوری ما در باب پیامدهای گریه نیز دایر مدار تأثرات عاطفی است. اگر در روایات آمده است که گریه کردن و گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن در مراسم عزای حسینی منشأ اثر دنیوی و اخروی است، به تأثرات درونی نظر دارد و گرنه، به صورت مصنوعی و یا، با مواد شیمیایی هم می­توان چشمانی گریان داشت.

باطن گریه بر 4 قسم است، که یک نوع ان معطوف به خود و نیازهای سرکوب شده خود است و می­تواند با افسردگی، همبستگی مثبت داشته باشد و کنش و را اجتماعی کرد را تخیل می­سازد، اما سه نوع دیگر، امید بخش است و حرکت آفرین و رابطه معکوس با افسردگی دارد. نوع اول ناشی از مرگ واعی است، اما سه نوع دیگر سوگ واقعی نیستند، اگر چه در مراسم سوگواری انجام می­پذیرد، این 4 نوع عبارتند از:

ــ گریه ناشی از ارتباط و علاقه

این گریه به هنگام غم و مصیبت و داغ­دیدگی حاصل می­شود و اختیاری نیست و معمولاً بی­اراده جاری می­گردد. این گریه به اصطلاح روانشناسان و روان درمان­گران، تخلیه روانی ـ هیجانی است و به خود فرد و نیازهای سرکوفته شده او باز می­گردد.

ــ گریه ناشی از عقیده

این نوع گریه مثل اشکی است که هنگام مناجات از انسان جاری می­شود که ناظر به حال و آینده است، این نوع گریه ریشه در اعتقادات دارد و مربوط به ترس­های دنیوی و زندگی روزمره نیست.

ــ گریه ناشی از کمال خواهی

برخی گریه­ها ناشی از فضیلت طلبی و کمال خواهی است، مثل گریه­ای که در فقدان معلم و مربی اخلاق و پیامبر و امام و ... رخ می­دهد. این نوع از آن جهت است که ما در عمق وجودمان کمال و رشد را تحسین می­کنیم و از بودن آن کمالات، ذوق زده می­شویم و از فقدان آنها ناراحت می­گردیم. گاهی در مراسم عزاداری گریه­هایی از این نوع وجود دارد.

ــ گریه بر مظلوم

مثل اینکه بر رسول خدا ( ص) و امامان مخصوصاً سالار شهیدان و مصایبی که بر آنان وارد شده می­گرییم.

ــ مراسم عزاداری و افسردگی

اختلالات افسردگی به سه قسم کلی تقسیم می­شود:

1-    اختلال افسردگی عمده

2-    اخلال افسردگی خویی

3-    اختلال افسردگی موردی که در آن 2 نوع جای نگرفته­اند.

مورد اول: شدیدترین نوع افسردگی است و برخی نشانه­های آن عبارتند از:

الف) احساس غمگینی یا پوچی در بیشتر یا تمام روز

ب) کاهش علاقه یا لذت نسبت به تمام فعالیت­ها در بخش عمده روز

ج) کاهش چشمگیر وزن، بدون پرهیز یا حجم غذا یا افزایش قابل ملاحظه وزن

د) بی­خوابی یا خواب­زدگی در طول روز

هـ) خستگی یا از دست دادن انرژی در طول روز

و) احساس بی­ارزشی و گناه مفرط

ز) کاهش توانائی فکری یا تمرکز یابی تصمیمی همه روزه

ط) انکار مکرر و عود کننده راجع به مرگ

از بین این 3 مورد افسردگی، نوع اول و سوم مورد نظر کسانی که می­گویند مراسم عزاداری باعث افسردگی جامعه شده است، نیست، چون مورد اول بسیار شدید و واضح‌البطلان است. نه جامعه ایران مبتلا به افسردگی عمده است و نه مراسم عزاداری یا ویژگی­هایی که می­دانیم می­تواند باعث افسردگی عمده جامعه شود.

نوع شوم هم مراد نیست چرا که مربوط به مواردی خاص از قبیل: اختلال حلال پیش قائدگی، اختلال افسردگی جزیی، اختلال افسردگی پس از روان­پریشی ناشی از اسکیزوفرنی و غیره است. پس افسردگی خویی مورد نظر است که این اختلال نسبتاً خفیف است و دارای نشانه­های تشخیصی زیر است:

1-    کم اشتهایی یا پر اشتهایی.

2-    کمبود انرژی یا احساس خستگی.

3-    بی­خوابی یا خواب­زدگی.

4-    اشکال در تصمیم­ گیری و احساس درماندگی.

5-    ظهور این نشانه­ها در بخش عمده روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال است.

6-    این نشانه­ها ناشی از آثار فیزیولوژیک، مثل مصرف ناصحیح دارو و ... نباشد.

7-    این نشانه­ها موجب اختلال در کارکرد اجتماعی و شغلی او شود.

اکنونه باید ببینیم آیا مراسم عزاداری نشانه­های افسرده خویی را در انسان فراهم می­کند و باعث افسردگی در جامعه می­شود یا نه؟ برای روشن شدن این مطلب لازم است به عوامل افسرده خویی از دیدگاه روان­شناسان توجهی کنیم.

برای افسرده خویی سه عامل عمده را شمارش کرده­اند:

1ـ زیستی، 2ـ ارثی و هیجانی، 3ـ محیطی. ( انجمن پزشکی آمریکا: ترجمه مهدی گنجی، ص67 ـ 88)

تنها عامل افسردگی عامل محیطی نیست، و از طرفی عامل محیطی تنها در کسانی مؤثر است که زمینه­های ارثی و زیستی در وضعیت مغز و کارکرد قسمت­های مختلف آن دارند. و در بین عوامل محیطی که استرس زایی شدید دارد، جایی برای مراسم عزاداری وجود ندارد.

سوگ و داغ واقعی می­تواند یکی از آن عوامل باشد، اما مراسم عزاداری هیچ سهمی در استرس‌زایی ندارد، بلکه برعکس با توجه به مباحثی که در روان­شناسی اجتماعی و کارکرد گروه­ها و ویژگی­های گروه­های مذهبی گفته می­شود، می­توان گفت که مراسم عزاداری کاملاً نقش استرس زدایی را دارد، و در صورتی که از مراتب ناشی از عقیده یا کمال خواهی یا گریه بر مظلوم باشد، می­تواند ایجاد آرامش در وجود انسان گروه و اضطراب زدایی نماید. برای اثبات این مطلب به نمونه­ای رجوع کنید. ( کتاب آنگاه که هدایت شدم، دکتر تیجانی، ص96 ـ 98)

ــ حکم حضور در عزای الهی

ابن هشام نقل می­کند: « هنگامی که پیامبر ( ص) به مدینه بازگشت صدای گریه و نوحه را بر کشته شدگان شنید. آنگاه چشمان پیامبر ( ص) پر از اشک شد و فرمود: ولی حمزه گریه کننده­ای ندارد. با نیدن این سخن زنان بنی اشهل آمدند و بر عموی رسول خدا ( ص) گریستند[3]

ــ برپایی عزاداری در راستای وحدت

گاهی گفته می­شود که برپایی مراسم عزا با وحدت مسلمانان سازگاری ندارد، زیرا این مراسم در برگیرنده اعتراض و لعن بر برخی از خلفای مسلمانان است، لذا به جهت ایجاد وحدت در بین مسلمانان ترک آن لازم  ضروری است.

پاسخ این است: یادبود عاشورای حسینی هرگز بین مسلمانان ایجاد اختلاف نکرده و نخواهد کرد، بله، یادبود حسینی می­تواند بین مسلمانان و منافقان دغل­کاری امثال یزید و ابن زیاد و عمر­بن سعد و اتباع آنان تفرقه بیندازد.

چرا که عزاداری برای سیدالشهدا ( ع) اولاً: با ایجاد روحیه شهادت طلبی در راه تثبیت آزادی و ایمان می­تواند جوامع بشری را از یوغ اسارت و بردگی دیگران رهایی بخشد.

ثانیاً: در ذکر مصیبت امام حسین ( ع) چندان سخنی از صحابه به میان نمی­آید، مگر نه این است که عموم صحابه پیامبر ( ص) حضرت حسین ( ع) را دوست می­داشتند و او را احترام می­نمودند؟ و حتی برخی از آنان در کربلا در رکاب امام­شان به شهادت رسیدند که از آنها می­توان به حبیب­بن مظاهر، مسلم­بن عوسجه، بریربن خضیر همدانی، عروه غفاری و دیگران اشاره کرد.

ــ سینه­زنی و گریه در سوگ امام حسین ( ع)

از برخی روایات شیعه و سنی استفاده می­شود که سینه­زنی در سوگ امام حسین ( ع) گر چه موجب قرمز شدن سینه شود اشکالی ندارد، بلکه اری راجح است.

الف) روایات شیعه

با مراجعه و تأمل در روایات اهل بیت ( ع) استفاده می­شود که ایشان انواع عزاداری مشروع را از قبیل سینه­زنی و گریه کردن را اجازه داده­اند که به برخی اشاره می­کنیم:

1-    شیخ طوسی از امام صادق ( ع) نقل می­کنند که ایشان فرمودند:

لاشیء فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه، و قد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین­بن علی ( ع) و علی مثله تلطم الخود و تشق الجیوب[4].

چیزی بر زدن بر صورت به جز استغفار نیست، زیرا زنان فاطمی در سوگ حسین­بن علی ( ع) گریبان چاک داده و به صورت زدند، و بر مثل حسین باید به صورت زده و گریبان چاک داد.

2-    در زیارت ناحیه مقدسه آمده: فلما رأین النساء جوادک مخزیاً ـ برزن من الخدود ناشووات الشعور، علی الخدود لاطهات و بالعویل ناحیات.

زنان چون اسب زخم خورده تو را دیدند ... از پشت پرده بیرون آمدند، در حالی که موهای خود را پریشان کرده و بر صورت می­زدند و با صدای بلند نوحه می­خواندند.

3-    امام زمان ( عج) خطاب به امام حسین ( ع) عرض می­کنند:

ولأندنبک صبلحاً و مساواً، و لا بکین علیک بدل الدموع دماً.

من صبح و عصر بر تو ندبه می­کنم، و به جای اشک­ها بر تو خون گریه می­کنم.

4-     از امام رضا ( ع) روایت شده که فرمود:

ان یوم الحسین اقدح جفوننا و اسبل دموعنا، و اذل عزیزنا بارض کرب و بلا، و اورثنا الکرب والبلاء الی یوم الانقضاء[5] ... .

همانا روز حسین ( ع) پلک­های ما را زخم کرده و اشکان ما را ریزان نموده، و عزییز ما را در سرزمین کرب و بلا ذلیل کرده.

ب) روایات اهل سنت

اهل سنت نیز روایاتی را نقل کرده­اند که دلالت دارد بر رجحان سینه­زنی در سوگ اولیای الهی خصوصاً سالار شهیدان امام حسین ( ع) دارد. از جمله:

1ـ ابن کثیر نقل کرده که چون اسیران را بر امام حسین ( ع) و اصحابش مرور دادند زنان شیون کشیده، به صورت خود زدند، و زینب صدا بلند کرد: یا محمداه[6] ... .

2ـ از جمله ادله عدم حرمت بر سینه و صورت زدن در سوگ انبیاء و اوصیاء و فرزندان انبیاء، خصوصاً کسانی که بر زوی زمین هیچ کس مثل آنان نبوده است، روایتی است که احمد و دیگران به سند صحیح از عایشه نقل کرده­اند که گفت:

رسول خدا ( ص) قبض روح شد ... آنگاه سر او را بر بالشی قرار دادم، در این هنگام من با زنان برخواسته و به خود زده و من به صورت خود می­زدم[7] ... ـ محمد سلیم اسد درباره سند این حدیث می­گوید: این سد صحیح است[8].

3ـ سبط بن‌جوزی می­گوید: چون حسین ( ع) کشته شد، ابن عباس مرتب بر او می­گریست تا این که چشمانش کور شد[9].

ــ بررسی ادله مخالفین

مخالفین سینه­زنی به ادله چند از روایات فریقین تمسک کرده­اند:

الف) روایت عامه:

بخاری به سند خود از عبدالله نقل کرده که پیامبر ( ص) فرمود:

لیس منا من لطم الخدود و شق الجیوب و دعا بدعوی الجاهلیة[10].

از ما نیست کسی که به صورت سیلی زده، یقه­ها چاک دهد و مدعی دعوای جاهلیت باشد.

برخی به این حدیث تمسک کرده و از سینه­زنی و نوحه سرایی در سوگ اولیای الهی خصوصیات سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین ( ع) منع کرد.

پاسخ: این حدیث ناظر به موردی است که کسی این افعال را به عنوان اعتراض به قضای الهی در مقابل مرگ عزیزش انجام دهد. و این نکته­ای است که بسیاری از شارحان صحیح بخاری، از قبیل: عسقلانی، ملا علی قاری، کرمانی، قسلطانی به آن اشاره کرده­اند.

کرمانی می­نویسد: اگر کسی بگوید: گریبان چاک کردن و به صورت زدن باعث نمی­شود که فاعل این دو کار از این است خارج گردد، پس این نفی چه معنایی دارد؟ در جواب می­گوییم: این به جهت شدت و تغلیظ است، مگر آن که ادعای مطالب جاهلیت را به گونه­ای تفسیر کنیم که موجب کفر شود، مانند تحلیل حرام یا عدم تسلیم در برابر قضای الهی که در این صورت نفی حقیقی است[11].

منادی در ذیل این حدیث می­نویسد: این تعبیر دلالت بر عدم رضایت دارد، و سبب آن چیزی است که این اعمال متضمن آن است که از آن جمله راضی نبودن به قضای الهی است[12].

نتیجه این که: این حدیث هرگز ناظر بر سینه زنی در روز عاشورا و در عزای حضرت امام حسین ( ع) و دیگر اولیای الهی نیست. عملی که به جهت تنظیم دین و شعایر آن و اظهار محبت نسبت به اهل بیت پیامبر ( ص) انجام می­گیرد.

ب) روایات اهل بیت ( ع)

در منابع شیعی روایاتی وجود دارد که به ظاهر از نوحه سرایی و سینه‌زنی نهی کرده است؛

1ـ از امام صادق ( ع) نقل شده که فرمود:

نهی رسول الله ( ص) عن الثه عند المصیبة و نهی عن النیاحة و الاستماع الیها[13].

رسول خدا ( ص) از فریاد برآوردن هنگام مصیبت نهی کرده است، و نیز از نوحه سرایی و گوش دادن به آن نیز نهی نموده است.

2ـ عمربن‌ابی‌مقام می­گوید: از امام باقر ( ع) شنیدم که درباره آیه، ولایحصینک فی معروف[14]، فرمود: رسول خدا ( ص) به دخترش فاطمه ( س) فرمود: اذا انامت فلا تخمشی علی رجهاً و لا تراخی علی شعراً و لا تنادی بالویل و لا تقیمن علی نائحة[15]. هر گاه من از دنیا رفتم صورت خود را خراش مده، و موی خود را پریشان مساز و برای من نوحه­گری نکن.

پاسخ:

این دسته از روایات اصل برپایی مجالس عزا را نهی نمی­کند، بلکه از هر عملی که با قضا و قدر الهی منافات داشته باشد، جلوگیری کرده است. زیرا برخی در فراغ از دست رفته خود شکوه و اعتراض نموده، مقدرات الهی را زیر سؤال می­برند، ولی اگر در نوحه سرایی و مرثیه خوانی برای بیست تنها ذکر فضایل و خوبی­های او گفته شود اشکالی ندارد.

ثانیاً: روایات ناحیه مربوط به موردی است که بر نوحه گری و مرثیه خوانی عقلایی مترتب نگردد، در حالی که عزاداری برای اولیای الهی دارای آثاری عقلایی است، و نیز به اثبات رسانیدیم که می­توانیم آن را داخل در ادله عامه کنیم، خصوصاً آن که ثابت شد که سیره رسول خدا ( ص) و اهل بیت عصمت و طهارت و صحابه و تابعین و مسلمانان در طول تاریخ بر برپایی مراسم عزا و مرثیه خوانی و نوحه گری در سوگ اولیای الهی خصوصاً امام حسین ( ع) بوده است.

ثالثاً: در برخی از روایات تصریح به جواز بلکه رجحان نوحه گری و جزع در سوگ امام حسین ( ع) شده است:

1ـ در روایتی از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: کل الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین ( ع)[16]. هرجزع و گریه‌ای مکروه است. به جز جزع و گریه بر امام حسین ( ع)

2ـ این قولویه از سمع کردین روایت کرده که امام صادق ( ع) به من فرمود: ... آیا مصائب کربلا را ه یاد می‌آوری؟ عرض کردم آری فرمود: ... آیا جزع و اظهار ناراحتی می‌کنی؟ گفتم: آری، سوگند به خدا! که گریه می‌کنم. حضرت فرمود: خدا گریه‌ات را بپذیرد آگاه باش! که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی و جزع می‌کنند. تو از کسانی هستی که در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناک‌اند[17]... .

 


[1] . واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، سال 84، ص 132.

[2] . همان، ص 145.

[3] . السیرة النبویة، ج 2، ص 105.

[4] . تهذیب الاحکام، ج 8، ص 325.

[5] . بحارالانوار، ج44 ، ص284.

[6] . البدایة و النهایة، ج 8، ص 210. مقتل الحسین ( ع)، خوارزمی، ج2، ص 39.

[7] . مسند احمد، ج 6، ص 274.

[8] . حاشیه مسندابی یعلی، ج 5،ص 63.

[9] . تذکره تزاص، ص 152.

[10] . صحیح بخاری، ح 1220.

[11] . شرح کرمانی بر بخاری، ج 7، ص 88 .

[12] . فیض القدیر، ج 5، ص 493.

[13] . وسایل الشیعه، ج 2، ص 915، باب کراهه الطرخ بالویل و العویل.

[14] . مشخصه، آیه 12.

[15] . وسائل الشیعه، ج 2، ص 915.

[16] . بحارالانوار، ج 44، ص 289.

[17] . بحارالانوار، ج 44، ص 289.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ