باسمه تعالی
عنوان: شبهات مربوط به عاشورا
موضوع: اشک ریختن در فرهنگ شیعه چه جایگاهی دارد؟
محمد حسین انتصاری
از سئوالاتی که دشمنان شیعه ( وهابیت) میپرسند و ایراد میگیرند این است، چرا در سوگ اولیای الهی عزاداری میکنید؟ چرا در سوگ آنها میگرییم و مراسم برپا میکنیم؟ چرا سینه میزنیم و مرثیه میخوانیم؟ چرا در مورد گذشتگان تجدید خاطره میکنیم.
وهابیان این اعمال را بدعت میدانند و میگویند: هیچ دلیل و مدرکی برای آنها وجود ندارد و جزء سنت به حساب نمیآیند. باید ترک شود[1].
با مراجعه به عقل سلیم پی میبریم که برپایی مراسم عزاداری اولیای الهی خصوصاً سیدالشهدا موافق با عقل است، زیرا احیاء و تکریم آنان در حقیقت تکریم شخصیت عظیم و شعارهای آنان است و هر امتی که بزرگان خود را تکریم نکند محکوم به شکست و نابودی است.
ــ ارتباط عاطفی امت با اولیای الهی:
یکی از راههای اساسی و مهم در توجیه مسائل عقیدتی و سیاسی و اجتماعی مردم، راه تحریک عاطفه در وجود انسان است. انسان از این سو بیشتر تأثیر پذیر است تا جنبه عقلی و جوانب دیگر، به بیان دیگر: این روش مؤثرتر از دیگر جوانب است.
حال با توجه به قضیه شهادت اولیای الهی خصوصاً امام حسین ( ع)، توجه دادن و تذکر دادن مردم به آن واقعه سبب تحریک احساسهای مردم خواهد شد و از این طریق میتوانیم آن بزرگواران را الگو معرفی کرده، شعارها و دستوراتشان را که همان دستورات خداوند است به مردم برسانیم. بدین دلیل است که امام زینالعابدین ( ع) بعد از واقعه عاشورا تا بیست سال برای شهدای کربلا، خصوصاً پدرشان حضرت سیدالشهدا گریه میکردند.
ــ بهرهبرداری از جو معنوی مجالس:
از آنجا که روح ملکوتی ائمه اطهار و اولیاء الهی به این مجالس نظر دارند لذا انسان و حتی اطفال نیز با شرکت در این مجالس میتوانند از فیوضات آن بهرهمند شوند. چرا که روح لطیف اطفال مانند نیروی مغناطیس اوراد و اذکار را جذب میکند و آن پاکی و صفا را به خود میگیرند. و این آثاری که طفل در این زمان اخذ مینماید تا آخر عمر در او ثابت میماند و جزء غرایز و صفات فطری او میگردد.
ــ اصلاح و ارشاد جامعه:
گرچه مردم در جلساتی که به نام سیدالشهداء (ع) برپا میشود به عشق حضرت شرکت میکنند ولی در ضمن با گوش دادن و فراگیری معارف اسلامی و مسائل دینی خود، اعم از اعتقادات و احکام و اخلاقیات، به فیض عظمای دیگر نائل شده و از این طریق به کمال و سعادت خواهند رسید، همان هدفی که امام حسین (ع) به خاطر آن به شهادت رسیدند.
عزاداری از مظاهر حب و بغض
حب و بغض 2 امر متناقض که بر خاطر انسان عارض شده و از آن دو به « میل و بیمیلی نفس به چیزی» تعبیر میشود.
از ادله عقلی و نقلی استفاده میشود که محبت برخی افراد بر انسان واجب است:
1- خداوند: زیرا خداوند متعال در رأس کسانی است که محبت او اصالتاً به جهت دارا بودن همه صفات کمال و جمال، و اینکه همه موجودات به او وابستهاند؛ واجب است.
2- رسول خدا ( ص): از جمله کسانی که به خاطر خدا باید دوست بداریم پیامبر گرامی اسلامی است، زیرا او واسطه فیض تشریع و تکوین است.
3- آل بیت پیامبر: در قرآن و روایات اسلامی بر مؤدت و محبت اهل بیت پیامبر (ص) تأکید فراوان شده است، و این شها بدان جهت نیست که آنان ذریه پیامبر (ص) و از نسل اویند، بلکه از آن جهت است که آنان دارای فضایل و کمالات، و به عبارت دیگر جامع همه صفات کمال و جمالند و به تعبیر دقیقتر، مظهر صفات جمال و جلال الهیاند.
پس در حقیقت اظهار عشق و ارادت قلبی و محبت به اهل بیت، محبت و اظهار ارادت به خداوند متعال است و از آنجا که محبت نیرویی است که انسان را به سوی محبوب سوق میدهد، پس از جنبه تربیتی محبت به خوبان، انسان را به خوبیها سوق میدهد.
روانشناسی عزاداری
بیشترین و مهمترین تأثیری که مراسم عزاداری بر شرکت کنندگان دارد تأثیرات روانی است، و بیشتر شرکت کنندگان نیز در پی همین نوع تأثیرات هستند. لذا برخی میگویند: عزاداری و ازدیاد این مراسم در طول سال و به مناسبتهای مختلف باعث میشود که جامعه از شادیها دور باشد و بیشتر احساس غمگینی کند و در نتیجه باعث افزایش افسردگی در جامعه شود، اینک به بررسی این سئوال میپردازیم[2].
مراتب گریه:
گریه دارای یک ظاهر است و یک باطن ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است، یعنی باید تأثیرات روانی از طریق محرکهای بیرونی یا درونی مثل تفکر شکل گیرد، سپس این تأثیرات وارد چرخة فیزیولوژی مغز و اعصاب شود، در این هنگام بخش خاصی از مغز فعال شده و غدد اشکی چشم را فرمان فعالیت میدهد، و در نهایت قطرات اشک جریان پیدا میکند که ما آن را گریه مینامیم.
باطن گریه همان تأثرات درونی است. نگاه روانشناختی و داوری ما در باب پیامدهای گریه نیز دایر مدار تأثرات عاطفی است. اگر در روایات آمده است که گریه کردن و گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن در مراسم عزای حسینی منشأ اثر دنیوی و اخروی است، به تأثرات درونی نظر دارد و گرنه، به صورت مصنوعی و یا، با مواد شیمیایی هم میتوان چشمانی گریان داشت.
باطن گریه بر 4 قسم است، که یک نوع ان معطوف به خود و نیازهای سرکوب شده خود است و میتواند با افسردگی، همبستگی مثبت داشته باشد و کنش و را اجتماعی کرد را تخیل میسازد، اما سه نوع دیگر، امید بخش است و حرکت آفرین و رابطه معکوس با افسردگی دارد. نوع اول ناشی از مرگ واعی است، اما سه نوع دیگر سوگ واقعی نیستند، اگر چه در مراسم سوگواری انجام میپذیرد، این 4 نوع عبارتند از:
ــ گریه ناشی از ارتباط و علاقه
این گریه به هنگام غم و مصیبت و داغدیدگی حاصل میشود و اختیاری نیست و معمولاً بیاراده جاری میگردد. این گریه به اصطلاح روانشناسان و روان درمانگران، تخلیه روانی ـ هیجانی است و به خود فرد و نیازهای سرکوفته شده او باز میگردد.
ــ گریه ناشی از عقیده
این نوع گریه مثل اشکی است که هنگام مناجات از انسان جاری میشود که ناظر به حال و آینده است، این نوع گریه ریشه در اعتقادات دارد و مربوط به ترسهای دنیوی و زندگی روزمره نیست.
ــ گریه ناشی از کمال خواهی
برخی گریهها ناشی از فضیلت طلبی و کمال خواهی است، مثل گریهای که در فقدان معلم و مربی اخلاق و پیامبر و امام و ... رخ میدهد. این نوع از آن جهت است که ما در عمق وجودمان کمال و رشد را تحسین میکنیم و از بودن آن کمالات، ذوق زده میشویم و از فقدان آنها ناراحت میگردیم. گاهی در مراسم عزاداری گریههایی از این نوع وجود دارد.
ــ گریه بر مظلوم
مثل اینکه بر رسول خدا ( ص) و امامان مخصوصاً سالار شهیدان و مصایبی که بر آنان وارد شده میگرییم.
ــ مراسم عزاداری و افسردگی
اختلالات افسردگی به سه قسم کلی تقسیم میشود:
1- اختلال افسردگی عمده
2- اخلال افسردگی خویی
3- اختلال افسردگی موردی که در آن 2 نوع جای نگرفتهاند.
مورد اول: شدیدترین نوع افسردگی است و برخی نشانههای آن عبارتند از:
الف) احساس غمگینی یا پوچی در بیشتر یا تمام روز
ب) کاهش علاقه یا لذت نسبت به تمام فعالیتها در بخش عمده روز
ج) کاهش چشمگیر وزن، بدون پرهیز یا حجم غذا یا افزایش قابل ملاحظه وزن
د) بیخوابی یا خوابزدگی در طول روز
هـ) خستگی یا از دست دادن انرژی در طول روز
و) احساس بیارزشی و گناه مفرط
ز) کاهش توانائی فکری یا تمرکز یابی تصمیمی همه روزه
ط) انکار مکرر و عود کننده راجع به مرگ
از بین این 3 مورد افسردگی، نوع اول و سوم مورد نظر کسانی که میگویند مراسم عزاداری باعث افسردگی جامعه شده است، نیست، چون مورد اول بسیار شدید و واضحالبطلان است. نه جامعه ایران مبتلا به افسردگی عمده است و نه مراسم عزاداری یا ویژگیهایی که میدانیم میتواند باعث افسردگی عمده جامعه شود.
نوع شوم هم مراد نیست چرا که مربوط به مواردی خاص از قبیل: اختلال حلال پیش قائدگی، اختلال افسردگی جزیی، اختلال افسردگی پس از روانپریشی ناشی از اسکیزوفرنی و غیره است. پس افسردگی خویی مورد نظر است که این اختلال نسبتاً خفیف است و دارای نشانههای تشخیصی زیر است:
1- کم اشتهایی یا پر اشتهایی.
2- کمبود انرژی یا احساس خستگی.
3- بیخوابی یا خوابزدگی.
4- اشکال در تصمیم گیری و احساس درماندگی.
5- ظهور این نشانهها در بخش عمده روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال است.
6- این نشانهها ناشی از آثار فیزیولوژیک، مثل مصرف ناصحیح دارو و ... نباشد.
7- این نشانهها موجب اختلال در کارکرد اجتماعی و شغلی او شود.
اکنونه باید ببینیم آیا مراسم عزاداری نشانههای افسرده خویی را در انسان فراهم میکند و باعث افسردگی در جامعه میشود یا نه؟ برای روشن شدن این مطلب لازم است به عوامل افسرده خویی از دیدگاه روانشناسان توجهی کنیم.
برای افسرده خویی سه عامل عمده را شمارش کردهاند:
1ـ زیستی، 2ـ ارثی و هیجانی، 3ـ محیطی. ( انجمن پزشکی آمریکا: ترجمه مهدی گنجی، ص67 ـ 88)
تنها عامل افسردگی عامل محیطی نیست، و از طرفی عامل محیطی تنها در کسانی مؤثر است که زمینههای ارثی و زیستی در وضعیت مغز و کارکرد قسمتهای مختلف آن دارند. و در بین عوامل محیطی که استرس زایی شدید دارد، جایی برای مراسم عزاداری وجود ندارد.
سوگ و داغ واقعی میتواند یکی از آن عوامل باشد، اما مراسم عزاداری هیچ سهمی در استرسزایی ندارد، بلکه برعکس با توجه به مباحثی که در روانشناسی اجتماعی و کارکرد گروهها و ویژگیهای گروههای مذهبی گفته میشود، میتوان گفت که مراسم عزاداری کاملاً نقش استرس زدایی را دارد، و در صورتی که از مراتب ناشی از عقیده یا کمال خواهی یا گریه بر مظلوم باشد، میتواند ایجاد آرامش در وجود انسان گروه و اضطراب زدایی نماید. برای اثبات این مطلب به نمونهای رجوع کنید. ( کتاب آنگاه که هدایت شدم، دکتر تیجانی، ص96 ـ 98)
ــ حکم حضور در عزای الهی
ابن هشام نقل میکند: « هنگامی که پیامبر ( ص) به مدینه بازگشت صدای گریه و نوحه را بر کشته شدگان شنید. آنگاه چشمان پیامبر ( ص) پر از اشک شد و فرمود: ولی حمزه گریه کنندهای ندارد. با نیدن این سخن زنان بنی اشهل آمدند و بر عموی رسول خدا ( ص) گریستند[3].»
ــ برپایی عزاداری در راستای وحدت
گاهی گفته میشود که برپایی مراسم عزا با وحدت مسلمانان سازگاری ندارد، زیرا این مراسم در برگیرنده اعتراض و لعن بر برخی از خلفای مسلمانان است، لذا به جهت ایجاد وحدت در بین مسلمانان ترک آن لازم ضروری است.
پاسخ این است: یادبود عاشورای حسینی هرگز بین مسلمانان ایجاد اختلاف نکرده و نخواهد کرد، بله، یادبود حسینی میتواند بین مسلمانان و منافقان دغلکاری امثال یزید و ابن زیاد و عمربن سعد و اتباع آنان تفرقه بیندازد.
چرا که عزاداری برای سیدالشهدا ( ع) اولاً: با ایجاد روحیه شهادت طلبی در راه تثبیت آزادی و ایمان میتواند جوامع بشری را از یوغ اسارت و بردگی دیگران رهایی بخشد.
ثانیاً: در ذکر مصیبت امام حسین ( ع) چندان سخنی از صحابه به میان نمیآید، مگر نه این است که عموم صحابه پیامبر ( ص) حضرت حسین ( ع) را دوست میداشتند و او را احترام مینمودند؟ و حتی برخی از آنان در کربلا در رکاب امامشان به شهادت رسیدند که از آنها میتوان به حبیببن مظاهر، مسلمبن عوسجه، بریربن خضیر همدانی، عروه غفاری و دیگران اشاره کرد.
ــ سینهزنی و گریه در سوگ امام حسین ( ع)
از برخی روایات شیعه و سنی استفاده میشود که سینهزنی در سوگ امام حسین ( ع) گر چه موجب قرمز شدن سینه شود اشکالی ندارد، بلکه اری راجح است.
الف) روایات شیعه
با مراجعه و تأمل در روایات اهل بیت ( ع) استفاده میشود که ایشان انواع عزاداری مشروع را از قبیل سینهزنی و گریه کردن را اجازه دادهاند که به برخی اشاره میکنیم:
1- شیخ طوسی از امام صادق ( ع) نقل میکنند که ایشان فرمودند:
لاشیء فی اللطم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه، و قد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسینبن علی ( ع) و علی مثله تلطم الخود و تشق الجیوب[4].
چیزی بر زدن بر صورت به جز استغفار نیست، زیرا زنان فاطمی در سوگ حسینبن علی ( ع) گریبان چاک داده و به صورت زدند، و بر مثل حسین باید به صورت زده و گریبان چاک داد.
2- در زیارت ناحیه مقدسه آمده: فلما رأین النساء جوادک مخزیاً ـ برزن من الخدود ناشووات الشعور، علی الخدود لاطهات و بالعویل ناحیات.
زنان چون اسب زخم خورده تو را دیدند ... از پشت پرده بیرون آمدند، در حالی که موهای خود را پریشان کرده و بر صورت میزدند و با صدای بلند نوحه میخواندند.
3- امام زمان ( عج) خطاب به امام حسین ( ع) عرض میکنند:
ولأندنبک صبلحاً و مساواً، و لا بکین علیک بدل الدموع دماً.
من صبح و عصر بر تو ندبه میکنم، و به جای اشکها بر تو خون گریه میکنم.
4- از امام رضا ( ع) روایت شده که فرمود:
ان یوم الحسین اقدح جفوننا و اسبل دموعنا، و اذل عزیزنا بارض کرب و بلا، و اورثنا الکرب والبلاء الی یوم الانقضاء[5] ... .
همانا روز حسین ( ع) پلکهای ما را زخم کرده و اشکان ما را ریزان نموده، و عزییز ما را در سرزمین کرب و بلا ذلیل کرده.
ب) روایات اهل سنت
اهل سنت نیز روایاتی را نقل کردهاند که دلالت دارد بر رجحان سینهزنی در سوگ اولیای الهی خصوصاً سالار شهیدان امام حسین ( ع) دارد. از جمله:
1ـ ابن کثیر نقل کرده که چون اسیران را بر امام حسین ( ع) و اصحابش مرور دادند زنان شیون کشیده، به صورت خود زدند، و زینب صدا بلند کرد: یا محمداه[6] ... .
2ـ از جمله ادله عدم حرمت بر سینه و صورت زدن در سوگ انبیاء و اوصیاء و فرزندان انبیاء، خصوصاً کسانی که بر زوی زمین هیچ کس مثل آنان نبوده است، روایتی است که احمد و دیگران به سند صحیح از عایشه نقل کردهاند که گفت:
رسول خدا ( ص) قبض روح شد ... آنگاه سر او را بر بالشی قرار دادم، در این هنگام من با زنان برخواسته و به خود زده و من به صورت خود میزدم[7] ... ـ محمد سلیم اسد درباره سند این حدیث میگوید: این سد صحیح است[8].
3ـ سبط بنجوزی میگوید: چون حسین ( ع) کشته شد، ابن عباس مرتب بر او میگریست تا این که چشمانش کور شد[9].
ــ بررسی ادله مخالفین
مخالفین سینهزنی به ادله چند از روایات فریقین تمسک کردهاند:
الف) روایت عامه:
بخاری به سند خود از عبدالله نقل کرده که پیامبر ( ص) فرمود:
لیس منا من لطم الخدود و شق الجیوب و دعا بدعوی الجاهلیة[10].
از ما نیست کسی که به صورت سیلی زده، یقهها چاک دهد و مدعی دعوای جاهلیت باشد.
برخی به این حدیث تمسک کرده و از سینهزنی و نوحه سرایی در سوگ اولیای الهی خصوصیات سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین ( ع) منع کرد.
پاسخ: این حدیث ناظر به موردی است که کسی این افعال را به عنوان اعتراض به قضای الهی در مقابل مرگ عزیزش انجام دهد. و این نکتهای است که بسیاری از شارحان صحیح بخاری، از قبیل: عسقلانی، ملا علی قاری، کرمانی، قسلطانی به آن اشاره کردهاند.
کرمانی مینویسد: اگر کسی بگوید: گریبان چاک کردن و به صورت زدن باعث نمیشود که فاعل این دو کار از این است خارج گردد، پس این نفی چه معنایی دارد؟ در جواب میگوییم: این به جهت شدت و تغلیظ است، مگر آن که ادعای مطالب جاهلیت را به گونهای تفسیر کنیم که موجب کفر شود، مانند تحلیل حرام یا عدم تسلیم در برابر قضای الهی که در این صورت نفی حقیقی است[11].
منادی در ذیل این حدیث مینویسد: این تعبیر دلالت بر عدم رضایت دارد، و سبب آن چیزی است که این اعمال متضمن آن است که از آن جمله راضی نبودن به قضای الهی است[12].
نتیجه این که: این حدیث هرگز ناظر بر سینه زنی در روز عاشورا و در عزای حضرت امام حسین ( ع) و دیگر اولیای الهی نیست. عملی که به جهت تنظیم دین و شعایر آن و اظهار محبت نسبت به اهل بیت پیامبر ( ص) انجام میگیرد.
ب) روایات اهل بیت ( ع)
در منابع شیعی روایاتی وجود دارد که به ظاهر از نوحه سرایی و سینهزنی نهی کرده است؛
1ـ از امام صادق ( ع) نقل شده که فرمود:
نهی رسول الله ( ص) عن الثه عند المصیبة و نهی عن النیاحة و الاستماع الیها[13].
رسول خدا ( ص) از فریاد برآوردن هنگام مصیبت نهی کرده است، و نیز از نوحه سرایی و گوش دادن به آن نیز نهی نموده است.
2ـ عمربنابیمقام میگوید: از امام باقر ( ع) شنیدم که درباره آیه، ولایحصینک فی معروف[14]، فرمود: رسول خدا ( ص) به دخترش فاطمه ( س) فرمود: اذا انامت فلا تخمشی علی رجهاً و لا تراخی علی شعراً و لا تنادی بالویل و لا تقیمن علی نائحة[15]. هر گاه من از دنیا رفتم صورت خود را خراش مده، و موی خود را پریشان مساز و برای من نوحهگری نکن.
پاسخ:
این دسته از روایات اصل برپایی مجالس عزا را نهی نمیکند، بلکه از هر عملی که با قضا و قدر الهی منافات داشته باشد، جلوگیری کرده است. زیرا برخی در فراغ از دست رفته خود شکوه و اعتراض نموده، مقدرات الهی را زیر سؤال میبرند، ولی اگر در نوحه سرایی و مرثیه خوانی برای بیست تنها ذکر فضایل و خوبیهای او گفته شود اشکالی ندارد.
ثانیاً: روایات ناحیه مربوط به موردی است که بر نوحه گری و مرثیه خوانی عقلایی مترتب نگردد، در حالی که عزاداری برای اولیای الهی دارای آثاری عقلایی است، و نیز به اثبات رسانیدیم که میتوانیم آن را داخل در ادله عامه کنیم، خصوصاً آن که ثابت شد که سیره رسول خدا ( ص) و اهل بیت عصمت و طهارت و صحابه و تابعین و مسلمانان در طول تاریخ بر برپایی مراسم عزا و مرثیه خوانی و نوحه گری در سوگ اولیای الهی خصوصاً امام حسین ( ع) بوده است.
ثالثاً: در برخی از روایات تصریح به جواز بلکه رجحان نوحه گری و جزع در سوگ امام حسین ( ع) شده است:
1ـ در روایتی از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: کل الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین ( ع)[16]. هرجزع و گریهای مکروه است. به جز جزع و گریه بر امام حسین ( ع)
2ـ این قولویه از سمع کردین روایت کرده که امام صادق ( ع) به من فرمود: ... آیا مصائب کربلا را ه یاد میآوری؟ عرض کردم آری فرمود: ... آیا جزع و اظهار ناراحتی میکنی؟ گفتم: آری، سوگند به خدا! که گریه میکنم. حضرت فرمود: خدا گریهات را بپذیرد آگاه باش! که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی و جزع میکنند. تو از کسانی هستی که در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناکاند[17]... .
[1] . واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، سال 84، ص 132.
[2] . همان، ص 145.
[3] . السیرة النبویة، ج 2، ص 105.
[4] . تهذیب الاحکام، ج 8، ص 325.
[5] . بحارالانوار، ج44 ، ص284.
[6] . البدایة و النهایة، ج 8، ص 210. مقتل الحسین ( ع)، خوارزمی، ج2، ص 39.
[7] . مسند احمد، ج 6، ص 274.
[8] . حاشیه مسندابی یعلی، ج 5،ص 63.
[9] . تذکره تزاص، ص 152.
[10] . صحیح بخاری، ح 1220.
[11] . شرح کرمانی بر بخاری، ج 7، ص 88 .
[12] . فیض القدیر، ج 5، ص 493.
[13] . وسایل الشیعه، ج 2، ص 915، باب کراهه الطرخ بالویل و العویل.
[14] . مشخصه، آیه 12.
[15] . وسائل الشیعه، ج 2، ص 915.
[16] . بحارالانوار، ج 44، ص 289.
[17] . بحارالانوار، ج 44، ص 289.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک های درباره دلالت الفاظ و وضع
بررسی اشکالات وارده به کتاب سلیم بن قیس هلالی
بررسی روایات پیرامون نوروز(2)
بررسی روایات پیرامون نوروز(1)
تاریخچه نوروز
جعل حدیث و اهداف آن
شبهه بدون درب بودن خانه های مدینه در صدر اسلام
مفهوم انتظار در لغت، عرف و شرع
فضاسازی معاویه در شام علیه امام علی(علیه السلام)(2)
فضاسازی معاویه در شام علیه امام علی(علیه السلام)(1)
اشک ریختن در فرهنگ شیعه چه جایگاهی دارد؟(2)
اشک ریختن در فرهنگ شیعه چه جایگاهی دارد؟(1)
معاویه و فرقههای زمان خود(2)
معاویه و فرقههای زمان خود(1)
[همه عناوین(29)]