سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، گمشده مؤمن است . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 89 دی 8 , ساعت 1:1 عصر

باسمه تعالی

 

عنوان: معاویه

موضوع: زندگی نامه معاویه

مجتبی احمدپور

معاویه پیش از اسلام

معاویه در بیست و پنجم محرم سال سی و هفتم عام الفیل برابر با ششصد میلادی، سه سال قبل از بعثت پیامبر و پانزده سال قبل از هجرت، در مکه متولد شد. پدرش ابی سفیان شریف قریش و مادرش هند دختر عتبه بن ربیعه بود. نسب معاویه به حرب بن امیه بن عبدشمس بن عبدمناف قرشی می رسید. پدرش ابوسفیان در بدر، خندق و چند جنگ دیگر با محمد جنگید. عتبه بن ربیعه رهبر گروهی از قریش در جنگ­های فجار بود.

معاویه از اسلام تا وفات محمد (ص)

معاویه پس از فتح مکه، در بیست و سه سالگی، به همراه پدرش ابوسفیان و برادرش یزید بن ابی سفیان، دین اسلام را پذیرفت. به اصرار عباس بن عبدالمطلب، محمد _ معاویه را کاتب قرآن و مراسلات نمود. در سال 5 هجری به همراه پدرش در جنگ خندق شرکت کرد.

معاویه در زمان خلفای راشدین

پس از وفات پیامبر اسلام ششصد و سی و دو میلادی، معاویه به پیروی پدرش از بیعت با ابوبکر سرباز زد. بهانه معاویه و ابوسفیان این بود که ابوبکر از قبیله بنی تیم است و خلافت باید از آن بنی هاشم یا بنی امیه باشد. سرانجام با اصرار هشام بن عمرو، ابوسفیان و پسرش راضی به بیعت با ابوبکر شدند. ابوبکر، یزید بن ابی سفیان و معاویه را به شام گسیل داد. یزید، در آن جا موفقیت به دست آورد و دمشق فتح شد. یزید نیز به حکمرانی و ولایت دمشق برگزیده شد. عمر بن خطاب، یزید را در حکمرانی دمشق ابقا کرد و فلسطین و نواحی اطراف آن را بر قلمرو وی افزود. در سال 18 هجری قمری، یزید درگذشت و برادرش معاویه جای او را گرفت. با مرگ عمر، عثمان نیز معاویه را در جای خود ابقا کرد. بدین ترتیب معاویه در زمان خلافت سه خلیفه نخست، به تدریج در شام، قدرت و محبوبیت کسب کرد. در جریان محاصره عثمان با این که از طرف عثمان از معاویه خواسته شده بود به کمکش بیاید و فرصت چنین کاری هم برای معاویه وجود داشت در عین حال تعلل ورزید.

معاویه در زمان خلافت علی

پس از مرگ عثمان، علی بن ابی طالب (ع) به خلافت رسید. علی (ع) پیشنهاد اطرافیانش را برای ابقای معاویه نپذیرفت و او را از زعامت و حکومت در شام عزل کرد. معاویه به بهانه کشته شدن عثمان و انتقام خون او، وارد جنگ با علی شد. مردم شام با او بیعت کردند و علی علی ( ع) همدست او شدند.

سرانجام جنگ صفین در گرفت. در این جنگ شکست نخست به معاویه افتاد. اما با نقشه عمروعاص قرآن بر نیزه کردند و حکمیت مطرح گشت. نتیجه حکمیت خلع علی و تحکیم حکومت معاویه در شام بود.

تشکیل حکومت اموی

معاویه از زمان خلافت علی - علیه السلام - به خلافت چشم دوخته بود و بعد از شهادت امیر المؤمنین، موقعیت را مناسب دید مردم در عراق، با حسن بن علی - علیه السلام- بیعت کردند. ولی شامیان معاویه را خلیه دانستند.

معاویه به عراق لشکر کشید و امام حسن - علیه السلام- با دوازده هزار نفر به مقابله برخاست و قیس بن عباده، فرمانده لشکر بود و عبیدالله بن عباس هم از فرماندهان سپاه. پس از مدتی امام حسن - علیه السلام - دریافت که با چنین لشکری دیگر نیاز به دشمن نیست. و ادامه دادن این جنگ، مسلمین را به مسلخ بردن است. سپاهی که با شایقه متفرق شوند و فرماندهان به چند کیسه زر خود را بفروشند، برای شکست خوردن نیاز به دشمن ندارد. نقل است که وقتی سپاه کوفه به مدائن رسید. شایعه شد که قیس بن عباده کشته شد. بلوایی در لشکر بپا شد و مردم به خیمه حسن بن علی - علیه السلام- ریختند و اموال او را غارت کردند و حتی گلیم زیر پای او را کشیدند. و پای او را مجروح کردند.

برای امام حسن علیه السلام مسجل شد که جنگ با معاویه، جز شکست، و ریختن خون مسلمین نتیجه­ای در بر نخواهد داشت. بنابراین با معاویه صلح کرد و خلافت را به چندین شرط به معاویه سپرد.

معاویه وارد کوفه شد و مردم با او بیعت کردند. معاویه سال 41 هجری را « عام الجماعه» نامید. زیرا امت به استثنای خوارج با یک خلیفه بیعت کردند.

این اولین سنگ بنای سلسله پادشاهی امویان در تاریخ بود. سلسله­ای که 91 سال هجری و 89 سال میلادیدر تمام ممالک اسلامی ادامه یافت و از آن پس، بیش از 7 قرن در اندلس جریان داشت.

خلافت معاویه

کشته شدن علی بن ابی طالب به دست خوارج، خلافت معاویه را تحکیم کرد. خلافت حسن بن علی ( ع) که کوفیان با او بیعت کردند، سر نگرفت و معاویه حسن را به آسانی کنار زد. حسن بن علی ( ع) عهد نامه صلح با معاویه بست و خلافت او را شرایطی پذیرفت. معاویه هنگامی که اوضاع برای او مستقر شد در میان مردم کوفه خطبه­ای ایراد کرد و گفت: « ای مردم کوفه من برای نماز و زکات و حج، با شما نجنگیدم، که می­دانم خودتان نماز می­خوانید و زکات می­دهید و به حج می­روید ولی با شما جنگیدم تا بر شما حکومت کنم تا آنجا که گفت: و هر شرطی که بستم و هر چیزی را که به حسن بن علی قول داده­ام زیرا این دو پایم می­باشد که به آن وفا نخواهم کرد.»

در دوران خلافت معاویه، دهاه عرب چون عمرو بن عاص، مغیره بن شعبه و زیادبن ابیه نفوذ بسیاری یافتند. معاویه حکومت عراق را به مغیره، مصر را به عمرو عاص، و بصره و کوفه را به زیاد داد. حجاز هم به مروان حکم داده شد.

انتصاب حکام از طرف معاویه

معاویه پس از بدست گرفتن خلافت از مشهورترین سیاستمداران و سرداران عرب برای تثبیت خلافت استفاده کرد او همچنین قبایل قدرتمند یمنی را پشتیبان خود قرار داد. البته او سعی می­کرد مناصب مهم حکومتی را در انحصار قریش و به خصوص بنی امیه نگه دارد.

معاویه مردانی همچون عمرو بن عاص، زیاد بن ابیه، مغیره بن شعبه، بسر بن ابی ارطاه، مروان بن حکم را تطمیع، دور خودش جمع کرد.

مورخین، معاویه، عمرو عاص، زیاد بن ابیه، مغیره بن شعبه را از رجال باهوش عرب می­دانستند. و یکی از تاریخ نویسان درباره این چهار تن چنین می­گوید: «بردبارتر و صبورتر از معاویه و چابک­تر و سخی­تر از عمرو عاص و یک دل و یک زبان­تر از زیاد کسی را دیده­ام. درون و بیرون این مرد اخیر از هر جهت یکسان بود. اما مغیره اگر شهر هشت دروازه­ای باشد و از هیچ دروازه آن بدون فریب و فسون کسی بیرون آمدن نتواند، مغیره از تمام آن هشت دروازه بیرون می­جهد.»

معاویه نواحی مختلف سریزمین اسلامی را بین کارگزاران خود تقسیم کرد و از دمشق بر همه آنها نظارت داشت. در این بخش سعی خواهیم کرد حکام نواحی مختلف، مملکت اسلامی را که معاویه آنها را به حکومت گماشت بررسی کنیم.

حکومت کوفه

معاویه حکومت کوفه را به عبدالله بن عمرو بن عاص سپرد، پس از چندی مغیره بن شعبه نزد او آمد و گفت عمر و عاص در مصر است و پسرش در کوفه و تو گویی در میان دندان­های شیر محاصره شده­ای. معاویه عبدالله بن عمر و عاص را عزل کرد و مغیره بن شعبه را به جای او نشاند. مغیره، کثیر بن شهاب را بر ری حکومت داد و او همواره با دیلم در جنگ بود. معاویه بعد از مدتی قصد عزل مغیره را داشت اما با حیله­ای ( که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد) در کوفه باقی ماند. بعد از مرگ مغیره، زیاد بن ایه علاوه بر بصره، حاکم کوفه هم شد.

بصره: ( سجستان، خراسان و مناطق شرقی زیر نظر استاندار بصره بود.) معاویه حکومت بصره را ابتدا به بسر بن بی ارطاه سپرد. بسر کارش را در بصره با لعن و سب امیر المؤمنین علی - علیه السلام- شروع کرد. بعد ها او از حکومت بصره عزل شد و فرماندهی سپاهیان اسلام در فتوحات روم بر عهده گرفت. معاویه بعد از او عبدالله بن عامر را در بصره گماشت و ابن عامر، قیس بن الهیثم السلمی را والی خراسان کرد. و عبدالرحمان بن سمره را به حکومت سجستان فرستاد. عبدالله بن عامر مردی آرام و نرم خوی بود و به همین جهت اوضاع بصره به کام حکومت نبود. می­گویند معاویه او را در این که از او، در امور مالی حساب کشی کند و بار دیگر به فرمانروایی بصره گمارد، یا عزلش کند، مخیر کرد و او دومی را انتخاب نمود. بعد از او مدتی حارث بن عبدالله الازدی والی بصره شد. و در آخر زیادبن ابیه - که به تازگی برادر معاویه شده بود- حاکم بصره شد و بحرین، یمن، عمان و خراسان و سجستان هم ضمیمه ولایت زیاد شد. بعد از مرگ «زیاد» در سال 53 هجری قمری پسرش عبیدالله بن زیاد حاکم بصره شد.

مدینه و مکه معاویه مروان بن حکم را والی مدینه قرار داد و او هشت سال حاکم مدینه بود تا اینکه معاویه او را عزل کرد و سعید بن العاص را به جای او گماشت اما در سال 54 هجری دوباره مروان را به جای سعید بن عاص گماشت. در مکه حکومت، در دست خالد بن عاص بن هشام بود.

مصر

معاویه طبق قولی که داده بود مصر و شمال آفریقا را به فاتح آن یعنی عمرو بن عاص بازگرداند و عمرو عاص پس از خلافت عثمان و علی - علیه السلام- دوباره حاکم مصر شد. او قبل از مرگش پسر خاله خود یعنی عقیه بن نافع بن عبد قیس را حاکم شمال آفریقا کرد و عقبه بن نافع، یکی از سرداران نامی اسلام است که قسمتهای زیادی از شمال آفریقا، بدست او فتح شد. که بعدا به آن اشاره می­کنیم. بعد از مرگ عمر و عاص در سال 43 هجری پسرش عبدالله به مدت دو سال حاکم مصر شد سپس برادر معاویه، عتبه بن ابی سفیان حاکم مصر شد و در سال 47 هجری معاویه بن حدیج حاکمیت یافت.

اقدامات دوره خلافت

در عهد خلافت معاویه فتوحات خارجی ادامه یافت. مسلمانان قبرس را فتح کردند و تا نزدیک قسطنطنیه پیش رفتند. معاویه برای اخلاف خود لشکری پدید آورد. وی در آداب و ترتیبات لشکری از تجارب رومی­های شام هم استفاده کرد. این لشکر را وی به وسیله جنگ­های هر ساله و مهاجماتی که دائم به بلاد مجاور و بیزانس می­کرد، همیشه تازه نفس نگاه می­داشت. این مهاجمات مستمر باعث می­شد که دشمن نتواند به قلمرو مسلمین تجاوز کند.

یک بار عده­ای از طوایف شمال سوریه که به جراجمه شهرت داشتند، به تحریک رومی­ها به شام هجوم آوردند و از لبنان تا فلسطین به دست جراجمه افتاد. عده­ای از موالی و اسرای این نواحی که از معاویه ناراضی بودند، به جراجمه پیوستند. معاویه با امپراتور بیزانس قراری بست که وی از حمایت ماجراجویان دست بردارد و در عوض اسرای رومی را بگیرد. معاویه هم­چنین تعهد کرد که هر ساله به بیزانس خراج بپردازد. پس از آن معاویه، جراجمه را سر جای خود نشاند. معاویه چون به لشکر شام همیشه احتیاج داشت در تنظیم کار لشکر دقت بسیاری کرد. وی جیره لشکریان را دو برابر کرد و در پرداخت مواجب آن­ها کوتاهی نکرد. این بخشش­ها باعث شد که لشکریان از معاویه اطاعت می­کردند و در جنگ­ها با او همراه می­شدند.

وی در طول خلافتش با رومی­های شام در حال ستیز و جنگ بود اما پیشرفتی در آن جا نداشت. نسبت به مسیحیان شام روش ملایم­تری پیش گرفت زیرا آن­ها می­توانستند در اداره کار ها و سامان بخشیدن به مالیات­ها وی را یاری دهند. معاویه ایز رسوم دیوانی بیزانس تقلید کرد و سازمان مراسلات و اطلاعات پیشرفته­ای به وجود آورد. معاویه در تنظیم کار بیت­المال از یک مسیحی به نام سرجون بن منصور استفاده کرد. معاویه با استفاده از اموال مسلمانان بخشش­های بی حسابی به رؤسای عرب کرد.

معاویه همواره با دو گروه خوارج و شیعیان در دشمنی بود. او شیعیان علی را مورد آزار و اذیت قرار می­داد و حتی بعضی شیعیان معترض مانند حجر بن عدی را به قتل رسانید. بعضی گفته­اند ابوذر غفاری هم به اشارت او کشته شد.

بارزترین اقدام معاویه برای تغییر خلافت به سلطنت، موروثی کردن خلافت بود. وی فرزندش یزید را به جانشینی خود انتخاب کرد و در اواخر عمر اعلام کرد. مسأله خلافت یزید اعتراضات بسیاری را به دنبال داشت. اصحاب پیغمبر، انصار و مهاجرین آن را نپسندیدند و به مخالفت برخاستند. خوارج و شیعیان عراق هم خلافت موروثی را رد می کردند.

معاویه در نظر اهل سنت

معاویه در میان اهل سنت، جایگاه خود را به عنوان صحابی پیغمبر و کاتب وحی و مراسلات حفظ کرده است. عنوان خال‌المؤمنین به معنی دایی مؤمنان که به سبب ازدواج خواهرش با پیامبر به وی داده شد، بر جایگاه وی افزوده است. ابوموسی اشعری که از بزرگان صحابه بود، یک بار او را امین الله خوانده بود. با این حال مخالفت دو تن از خلفای راشدین با او، عمر بن خطاب و علی بن ابی طالب (ع) باعث شده است علمای اهل تسنن در قائل شدن مرتبه عدل و رضوان برای او شک کنند. معاویه در بیعت رضوان حضور نداشته و از سابقون الأولون نیست و در غزوه­ها با پیامبر حضور نداشته است. عباسیان نیز با این که سنی بودند، همواره در خطبه‌ها معاویه را لعن می­کردند.

معاویه در نظر صحابه

عمر در خطبه­ای که در عبقریات آمده است، او را به شدت نکوهش نمود. او گفت: « شما می­خواهید به جنگ قیصر و کسری بروید و این معاویه در میان شماست. این یکی صد بار بدتر است» عمر او را قاهر هاویه و کسرای عرب نامید و چندین بار او را شماتت کرد و حتی یک بار به مدینه فرا خواند. با این حال معاویه همواره از منزلت خود نزد عمر سخن می­گفت و حتی در خطبه­ای گفت: « اگر منزلت من نزد عمر نبود مردم بر من می­ریختند و سنگ می­زدند.»

در زمان عثمان، علی از قدرت یافتن معاویه بسیار ناراضی بود و عثمان را چند بار به عزل معاویه تشویق کرد. با این حال عثمان موافقت نکرد و حتی او را جوان قریش و فرزند شریفش نامید.

علی معاویه را دشمن عثمان نامید و درنگ او را جایز ندانست و حتی در قنوت نماز او را لعن کرد. با این حال ابن عباس او را شایسته­ترین شخص برای ملک و امارت می­ دانست. احادیث دیگری در شأن او از ابوهریره نقل شده است.

معاویه در نظر شیعیان

شیعیان نیز مانند اهل سنت، معاویه را به دلیل ایجاد خلافت موروثی، قتل حجر بن عدی و شیعیان، بد گویی نسبت به علی نکوهش می­کنند. معاویه، نخستین کسی بود که سادگی حکومت اولیه را تغییر داد و تجمل و استبداد را وارد آن کرد. اما عمده­ترین دلیل نکوهش معاویه از نظر ایشان، غصب خلافت و وارد شدن به جنگ با علی (ع) و پسرش امام حسن (ع) است. هم جنین شیعیان معاویه را متهم به نفاق می­کنند. شیعیان بر خلاف اهل سنت، لعن معاویه را جایز می­دانند.

معاویه در فرهنگ مردمی عرب

معاویه در فرهنگ مردمی عرب به حلم و ذکاوت و سیاست مشهور است. سیاست او بیشتر مبتنی بر زرنگی و خودداریست و حلم معاویه مشهور است. هم چنین معاویه، شخصی سخنور بود و دستی گشاده برای رشوه داشت. هم چنین به راحتی می­توانست قلوب را جلب کند. به طوری که غلاه معاویه پیدا شدند که معتقد به خدایی وی بودند. چنین تصویری از معاویه در متون عربی به ویژه « الف لیله و لیله» یا هزار و یک شب مشهور است.

مرگ

در هنگام مرگ به پسرش یزید که خلافت او را اعلام کرده بود، وصیت کرد که در دفع عبدالله بن زبیر خشونت به خرج دهد اما با عبدالرحمن بن ابی بکر و حسین بن علی به جنگ برنخیزد. سرانجام، به بیماری، در گذشت و در دمشق مدفون گشت.

منابع

ویکی پدیای انگلیسی

تاریخ سیاسی اسلام، حسن ابراهیم حسن

حکومت بنی امیه- سایت تاریخ اسلام

طبقات کبری، ابن سعد

 

پانویس

  • 1. کتاب تاریخ مسلمین، محمد قربانیان، ص 72 [tarikheslam.com‍‍]
  • 2. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص15
  • 3. البدایه و النهایه ابن کثیر، ج8، ص131

 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ